گوناگون

۱۰ واقعیت جالب درباره برادران گریم؛ مشهورترین افسانه‌نویس‌های تاریخ

برادران گریم شامل یاکوب گریم و ویلهلم گریم بودند. آن‌ها در آلمان زندگی می‌کردند و عمدتاً به دلیل جمع‌آوری و انتشار افسانه‌های معروف عامیانه و کتاب‌های فانتزی شناخته می‌شوند. بین سال‌های ۱۸۱۲ تا ۱۸۵۷، این دو برادر هفت نسخه مختلف از مجموعه افسانه‌های خود را منتشر کردند که بسیاری از این داستان‌ها به مرور به گنجینه ادبیات کودک جهان اضافه شدند. ۱۰ واقعیت جالب درباره این برادران وجود دارد که شاید ندانید.

۱. برادران گریم فقط دو نفر نبودند

آنچه ما معمولاً می‌شنویم، نام دو نفر از این خانواده بزرگ است: یاکوب و ویلهلم. اما در واقع، خانواده گریم شامل ۹ فرزند بود که متأسفانه سه نفر از آن‌ها هنگام تولد فوت کردند. از شش فرزندی که زنده ماندند، پنج نفر پسر بودند: یاکوب، ویلهلم، کارل، فردیناند، لودویگ و یک خواهر به نام لوتِه.

این ترکیب پنج پسر و یک دختر به نوعی یادآور افسانه هفت کلاغ است که در آن، هفت برادر و یک خواهر نقش دارند. با این حال، زندگی خانواده گریم به هیچ‌وجه شبیه افسانه‌های شاد و شیرین نبود.

۲. خانواده گریم طعم فقر را چشیده بودند

داستان هانسل و گرتل را به یاد دارید؟ داستان بچه‌هایی که پدر و مادرشان آن‌ها را به جنگل می‌فرستند، چون دیگر نمی‌توانند آن‌ها را سیر کنند؟

این داستان در واقعیت‌های پرمشقت دوران‌های سخت ریشه دارد. این سختی‌ها در زندگی شخصی برادران گریم نیز کاملاً ملموس بود. در سال ۱۷۹۶، پدر خانواده گریم فوت کرد و این خانواده را با مشکلات مالی شدیدی روبه‌رو کرد. یاکوب و ویلهلم که بزرگ‌ترین فرزندان خانواده بودند، مجبور شدند مسئولیت تأمین مالی خانواده را بر عهده بگیرند.

در سال ۱۸۰۵، فقر آن‌ها به حدی شدید شد که حتی غذای کافی برای خوردن نداشتند. ویلهلم در نامه‌ای به عمه خود نوشت: «ما پنج نفر، فقط سه پرس غذا داریم و آن هم فقط یک بار در روز.»

۳. برادران برای جمع‌آوری افسانه‌هایشان، سفر زیادی نکردند

شاید تصور کنید که یاکوب و ویلهلم با کوله‌پشتی و کفش‌های محکم، از جنگل‌های تاریک آلمان عبور می‌کردند تا افسانه‌های مردم را جمع‌آوری کنند. اما در واقع، این‌گونه نبود. برادران گریم بیشتر وقت خود را در خانه سپری می‌کردند و افسانه‌ها را از اطرافیان، آشنایان یا کتاب‌های قدیمی جمع‌آوری می‌کردند.

البته، منابع آن‌ها متنوع بودند. برخی از داستان‌ها از خانواده‌ها و افراد مختلفی به دستشان می‌رسید. برای مثال، دورتشن وایلد، یکی از دوستان خانوادگی‌شان، ۴۰ داستان به آن‌ها تقدیم کرد. همچنین، خانواده هاکس‌هاوزن نیز منبع ۶۰ داستان بودند.

۴. ویلهلم گریم عشق زندگی‌اش را از طریق افسانه‌ها پیدا کرد

یکی از جذاب‌ترین اتفاقات زندگی ویلهلم از طریق داستان‌گویی رخ داد. دورتشن وایلد، همان دختری که بسیاری از افسانه‌ها را به برادران گریم پیشکش کرد، قلب ویلهلم را به تپش انداخت. ویلهلم در حالی که تلاش می‌کرد خطوط کلی داستان‌های او را بنویسد، متوجه شد که بیش از داستان‌ها، به خود دورتشن علاقه‌مند است. خوشبختانه، این علاقه دوطرفه بود. آن‌ها در سال ۱۸۲۵ زندگی مشترک موفقی را آغاز کردند.

02-for-love-of-country_3x2_11zon_11zon_11zon

۵. ناشر برادران گریم از آن‌ها سوءاستفاده کرد

وقتی اولین مجموعه افسانه‌های برادران گریم منتشر شد، آن‌ها بسیار خوشحال بودند. فروش کتاب موفق بود و آن‌ها واقعاً به درآمد حاصل از آن نیاز داشتند. اما ناشر آن‌ها، گئورگ آندریاس رایمر، قرارداد شفافی با آن‌ها نداشت و پرداخت‌ها را با تأخیر و به صورت ناقص انجام می‌داد.

پس از تلاش‌های زیاد برای حل این مشکل، برادران گریم تصمیم گرفتند برای نسخه سوم کتاب، ناشر جدیدی پیدا کنند. جالب اینجاست که پس از این تصمیم، برادرشان فردیناند که برای رایمر کار می‌کرد، بلافاصله اخراج شد.

۶. منتقدان افسانه‌های برادران گریم را دوست نداشتند

در ابتدا، افسانه‌های گریم بازخوردهای منفی زیادی از سوی منتقدان دریافت کردند. برخی معتقد بودند که این کتاب نه برای کودکان مناسب است و نه برای پژوهشگران.

یاکوب در یکی از یادداشت‌های خود نوشت: «منتقدانی که عادت دارند چیزهای احمقانه را تحسین کنند، بهتر است از اظهارنظرهای بی‌معنی درباره مجموعه ما دست بردارند.» با این حال، این نظرات منفی برادران گریم را نگران می‌کرد. ویلهلم حتی به یکی از دوستان بانفوذ خود مراجعه کرد تا نقد مثبتی برای کتاب بنویسد.

۷. حذف جنبه‌های بزرگسالانه از افسانه‌ها

برادران گریم تمام اشارات بزرگسالانه را از افسانه‌های خود حذف کردند. این کار ممکن است به دلیل باورهای اخلاقی آن‌ها، شرایط فرهنگی زمان یا حتی تصمیمی تجاری برای جذاب‌تر کردن کتاب‌ها برای ادبیات کودکان مربوط باشد.

۸. آن‌ها مادران را به نامادری‌ تبدیل کردند

یکی دیگر از تغییرات عمده‌ای که برادران گریم در افسانه‌های خود ایجاد کردند، جایگزینی مادران خبیث با نامادری‌ها بود. مثلاً در نسخه اولیه داستان سفیدبرفی، مادر واقعی او که ملکه بود، قصد کشتن او را داشت. اما در نسخه‌های بعدی، این نقش به نامادری او داده شد. دلیل این تغییر مشخص نیست، اما شاید به این دلیل بوده که مادران علاقه‌ای نداشتند داستان‌هایی برای فرزندان خود بخوانند که شخصیت‌ شرور آن‌ها مادر باشد.

۹. افسانه‌ها بزرگ‌ترین پروژه گریم‌ها نبود

در سال ۱۸۳۸، برادران گریم پروژه‌ای عظیم و بلندمدت را آغاز کردند: نگارش یک فرهنگ لغت جامع زبان آلمانی. این پروژه به یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای آن‌ها تبدیل شد، اما در طول حیاتشان تکمیل نشد. ویلهلم در سال ۱۸۵۹ درگذشت و یاکوب تا زمان مرگش در سال ۱۸۶۳ به تنهایی روی این پروژه کار کرد.

۱۰. ملاقات با هانس کریستین اندرسن

روزی هانس کریستین اندرسن، نویسنده مشهور دانمارکی، برای ملاقات با برادران گریم به خانه آن‌ها در برلین رفت. او مشتاق بود با نویسندگان هم‌فکرش آشنا شود. وقتی خدمتکار در را باز کرد و اندرسن را دید، پرسید: «کدام یک از برادران را می‌خواهید ببینید؟»

اندرسن که از این پرسش گیج شده بود، پاسخ داد: «آن که بیشتر نوشته است.» خدمتکار یاکوب را صدا زد. یاکوب که اندرسن را نمی‌شناخت، با سردرگمی به او نگاه کرد. اندرسن از این برخورد دلگیر شد و بدون ملاقات با ویلهلم آنجا را ترک کرد. چند هفته بعد، یاکوب به کپنهاگ سفر کرد و با اندرسن دیدار کرد. او پس از مطالعه آثار اندرسن، بابت رفتار اولیه‌اش عذرخواهی کرد.

منبع: خبرآنلاین 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا