“۳توپ”یکی از بازیهای قدیمی بچههای محله تکیهچال بود و سرگرمی ثابت آنها در ایام تعطیل. روزگاری نه چندان دور بچههای محل در خانههای همدیگر را میزدند و میگفتند بریم سه توپ. طولی نمیکشید که صدای همهمه و هیاهو محله را برمیداشت.
محمدتقی هاشمی از ساکنان قدیمی این محله درباره این بازی میگوید: «آن موقع امکانات مثل امروز نبود و نه زمین چمنی وجود داشت و نه باشگاه ورزشی. اغلب خانوادهها توان مالی اندکی داشتند و در مضیقه بودند. به همین خاطر بچهها با حداقل وسایل بازی میکردند. بچه ها جورابهایشان را در میآوردند و در یک جوراب دیگر میکردند تا به شکل توپ شود، اینقدر در مضیقه بودند. وقتی بازی میکردند کفشها مثل الان نبود که کتانی باشد. بعد از بازی یکی انگشتش خونی میشد، یکی ناخنهایش میافتاد، یکی به قلم پای دیگری را میزد. این شیرینی و حواشی بازی بود.
یکی از این بازی های کم خرج بازی ۳توپ بود. برای انجام بازی ۳سهتوپ، ۲گروه میشدند (گروههای ۲ تا ۵ نفره) مثلاً یک کوچه را شما فرض کنید که سر کوچه و انتها کوچه گروهها قرار میگرفتند و شیر یا خط میانداختند که چه کسی بالای کوچه و چه کسی پایین کوچه برود. بعد که مشخص میشد، سر جای خودشان میایستادند. یک نفر را هم به عنوان «مرد خدا» تعیین میکردند. این «مرد خدا» همان داور بود. توپ را توی دستش نگه میداشت و یکی از جوانان طرف مقابل با یک دانه چوب حدود ۶۰ـ ۷۰ سانت، داور توپ را بالا میانداخت و او زیر توپ میزد. توپ میرفت پایین و کسانی که پایین بودند باید این را بُل میگرفتند. بعد توپ را که میزد و هرجا که میرفت، آنها که پایین بودند دنبال توپ میدویدند و توپ را میگرفتند.
وقتی توپ را میگرفتند جای گروهها عوض میشد و این بازی همچنان ادامه داشت. خیلی بازی شیرین و پرهیاهو و زیبایی بود. کری خوانیهای بچهها برای هم جالب بود و میگفتند ” هرجور میخواهی بزنی بزن، ما ۵ نفر هستیم و ۵ نقطه میایستیم و توپ را میگیریم. ” زمستان این بازی برایمان هم شیرین و هم تلخ بود. وقتی میخواستیم در زمستان این توپ را بگیریم مثل حالا دستکش و کلاه نداشتیم، دستمان به خاطر سردی هوا و سفت شدن توپ به شدت درد میگرفت. با این وضع میگفتند هرکسی که این توپ را گرفت، این گروه را کول کند و این جایزه تیم برنده به حساب میآمد. جوانها وقتی ضرب دستشان زیاد بود، برای آنها یک رشادت و زورآزمایی محسوب میشد. چون برخی از بچهها کم سن بودند و ضرب دست کمی داشتند، توپشان زیاد نمیرفت.»
منبع: همشهری