سینماهنرمندان

نگاهی به بازی جواد عزتی در موقعیت‌های مرتبط با مرگ، به بهانه نقش‌آفرینی در سریال «وحشی»؛ بازی با مرگ

جواد عزتی این روزها به واسطه بازی در سریال «وحشی» به کارگردانی هومن سیدی بار دیگر در مرکز توجه‌ها قرار گرفته است. مواجهه او با مرگ دو کودک و رفتاری که بعد از این سکانس پرالتهاب به نمایش می‌گذارد به چشم همه آمده است. عزتی در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف، بارها در قالب نقش‌هایی ظاهر شده که در مواجهه با مرگ رفتارهایی متفاوت بروز داده‌اند. از «وحشی» و «زخم کاری» گرفته تا «آتابای» و «شنای پروانه» و «لاتاری» و …. او در همه این آثار سعی کرده است متفاوت از قبل ظاهر شود و عمق احساساتش را به نمایش بگذارد.

بازی قدرتمند جواد عزتی در دو قسمت ابتدایی سریال «وحشی» بهانه‌ای است تا نگاهی داشته باشیم به سایر نقش‌آفرینی‌های موفق او در مواجهه با پدیده مرگ.

وحشی | کارگردان: هومن سیدی | 1403

63

در سریال «وحشی» جواد عزتی متهم به قتل دو کودک است.

جواد عزتی در سریال «وحشی» نقش کارگری ساده به نام داوود را بازی کرده؛ مردی که خیلی اتفاقی در مسیرش دو کودک را سوار ماشین می‌کند و ناخواسته باعث مرگ آنها می‌شود. به جای اینکه بایستد و به آنها کمک کند از ترس فرار می‌کند و کل قسمت دوم سریال به مواجهه این کاراکتر با مرگ این دو بچه پیش می‌رود. موقعیت مرگ بچه‌ها به قدری عجیب و غیرمنتظره است که مخاطبان هم به اندازه خود شخصیت داوود شوکه می‌شوند. جدای از موقعیت پیچیده خلق شده توسط هومن سیدی، بازی جواد عزتی در نقش داوود باورپذیری آن را بالا برده است.

او با تمام وجود حس ترس و شوک را منتقل می‌کند.  مدام لب‌هایش خشک می‌شوند، دست‌هایش می‌لرزند، پشت‌هم سیگار می‌کشد و حتی نمی‌تواند درست صحبت کند. بازی درونی و دقیقی به نمایش می‌گذارد و اجازه نمی‌دهد ارتباط مخاطبان یک لحظه هم با او قطع شود. از یک‌سو تلاش می‌کند خودش را از مهلکه رها کند و از سوی دیگر نمی‌تواند نسبت به بچه‌هایی که مرده‌اند و خانواده‌ای که داغ بزرگی بر دلشان مانده بی‌تفاوت باشد. رفتارهایش کاملا با شرایط ملتهبی که در آن قرار دارد همخوان است و به همین دلیل از همان نقطه شروع مخاطب را همراه می‌کند.  

زخم کاری | کارگردان: محمدحسین مهدویان | 1400

64

در سریال «رخم کاری» جواد عزتی چند نفر به قتل می‌رساند.

در فصل اول «زخم کاری»، کاراکتر مالک ابتدا خان عمو را به  قتل رساند. بعد با همکاری کریم، نجفی را نابود کرد. بعد برای ایجاد رعب و وحشت میان خانواده ریزآبادی، دستور داد خدمتکار خانه‌شان را به قتل برسانند و نهایتا کریم را هم از سر راهش برداشت. مالک به‌طور کلی در این سریال برای به قدرت رسیدن از هیچ کاری فروگذار نکرد. با اینحال آنچه بیشتر از همه در ذهنمان مانده، سکانس قتل ریزآبادی است. جواد عزتی در قالب کاراکتر مالک درحالی که با تمام وجود می‌لرزد سراغ خان‌عمو می‌رود و او را در وان حمام خفه می‌کند.

رفتارش طوری است که انگار خودش هم نمی‌تواند خودش را در این جایگاه باور کند. مدام گریه می‌کند و آه می‌کشد و به قدری در انتقال احساسات با اجزای صورتش موفق است که نفس مخاطبانش را هم بند می‌آورد. دستپاچگی بعد از قتل خان‌عمو را می‌توان به وضوح در رفتارش دید. حتی جنس سیگار کشیدن و گریه کردنش هم متفاوت با قبل است. قتل خان عمو به عنوان اولین جرم، چنان تاثیری در روح و روانش برجا می‌گذارد که انگار برای همیشه از مالک قبلی فاصله می‌گیرد.

آتابای | کارگردان: نیکی کریمی | 1398

65

جواد عزتی در آتابای همسرش را از دست داده است.

در فیلم «آتابای»، جواد عزتی را در نقش مرد عزاداری به نام یحیی می‌بینیم. اولین مواجهه‌مان با یحیی در مراسم ختم همسرش است. او درحالی که مدام سیگار می‌کشد با کاظم همراه می‌شود. درست است که همسرش مرده و غمگین است اما چندان هم متاثر از مرگ او نیست. جذابیت کاراکتر به این است که اتفاقا در گپ‌وگفت شبانه‌اش با کاظم، به‌جای حرف زدن از همسرش، درباره خواهر او صحبت به میان می‌آورد.

رفته‌رفته ما هم مثل کاظم متوجه می‌شویم که عامل اصلی مرگ خواهر کاظم، ازدواج یحیی بوده است. جواد عزتی در سکانسی که می‌خواهد همه‌چیز را برای کاظم بگوید هم بی‌نظیر ظاهر می‌شود. در لباس عزا برای همسرش، از غمی که بر دل خواهر کاظم جا گذاشته می‌گوید و چشم‌هایش به این دلیل پر از اشک می‌شود.

شنای پروانه | کارگردان: محمد کارت | 1398

66

جواد عزتی در فیلم «شنای پروانه» به خاطر مرگ همسر برادرش درگیر ماجرایی پیچیده می‌شود.

در فیلم «شنای پروانه» با یک افتتاحیه درخشان مواجهیم. حجت با بازی جواد عزتی بعد از اینکه عکس شنای همسر برادرش هاشم در محله پخش می‌شود، سعی می‌کند او را آرام کند تا بلایی سر همسرش نیاورد اما هاشم یکمرتبه با قفل پدال ماشین به سر همسرش می‌کوبد و او را می‌کشد. مواجهه حجت با این موقعیت عمق ترس و درد صحنه را به نمایش می‌گذارد. او ابتدا فریاد می‌کشد و با دیدن جنازه همسر برادرش از حال می‌رود.

در بیمارستان وقتی با دستبند توی دست برادرش روبه‌رو می‌شود دیگر نه حرفی می‌زند و نه کاری می‌کند. در خانه هم فقط یک گوشه می‌نشیند و بهت‌زده نگاه می‌کند اینبار از خشم و فریاد خبری نیست. او اندوهش با سکوت و اشک نشان می‌دهد و بعد از آن است که وارد میدان می‌شود تا عامل بی‌آبرو کردن همسر برادرش را پیدا کند.

دوزیست | برزو نیک‌نژاد | 1398

67

جواد عزتی در فیلم «در زیست» مصافی با مرگ مادرش دارد.

شاید فیلم «دوزیست» جزو آثار موفق کارنامه جواد عزتی نباشد اما چند سکانس به‌یادماندنی دارد. یکی از آنها زمانی است که عطا متوجه می‌شود مریم، دختری که به خانه‌اش پناه آورده به خاطر بارداری‌اش، رگ دستش را زده. با دیدن این صحنه به‌شدت بهم می‌ریزد و با تمام وجود خشمش را خالی می‌کند. او دیگر حاضر به حرف زدن با مریم نیست چون این صحنه باعث می‌شود عطا به گذشته‌اش برگردد و یاد صحنه مرگ مادرش بیفتد؛ صحنه‌ای که انگار تمام عمرش متاثر از آن بوده است. جواد عزتی در قالب کاراکتر عطا هم مواجهه‌ای عمیق با مرگ دارد و موقعیت دردناکی را به تصویر می‌کشد. از یک سو تنهایی با تمام وجودش آمیخته و متوجه واقعیتی درباره دختر موردعلاقه‌اش شده و از سوی دیگر هم خاطره تلخ مرگ مادر برایش زنده شده است. او سعی کرده است همزمان تمام این احساسات را در بازی‌اش بروز دهد.

جان‌دار | کارگردان: حسین دوماری و پدرام پورامیری | 1397

68

در فیلم «جان‌دار» حواد عزتی برادرش به قتل می‌رسد.

در فیلم «جان‌دار» داستان با مراسم عقد اسما شروع می‌شود؛ دختری که پیش‌تر با مردی به نام یاسر با بازی جواد عزتی نامزد بوده اما رابطه‌شان بهم خورده است. حالا برادران یاسر تلاش می‌کنند مراسم را خراب کنند. وسط درگیری، برادر اسماء به برادر یاسر چاقو می‌زند و در آستانه اعدام قرار می‌گیرد. عزتی در این نقش بیشتر از اینکه عزادار برادر باشد عصیانگر است و می‌خواهر هرطور شده پای خون برادرش بایستد. تا جایی که حتی در دادگاه لیوان را توی سر خودش خرد می‌کند و همه‌جا را بهم می‌ریزد. درواقع اینجا خشم و عصیان کاراکتر یاسر اهمیت پیدا می‌کند. بعد از آن است که تغییر رویه می‌دهد و برای درآوردن حرص خانواده قاتل دست به هرکاری می‌زند.

لاتاری | کارگردان: محمدحسین مهدویان | 1396

69

«لاتاری» مصاف جواد عزتی با مرگ خواهرش است.

مدت زمان حضور جواد عزتی در فیلم «لاتاری» طولانی نیست اما حضورش به خلق یکی از اثرگذارترین سکانس‌ها منجر شده است. او در نقش مردی به نام نیما ظاهر شده که بعد از مرگ خواهرش ابتدا با نامزد او درگیر می‌شود اما وقتی می‌فهمد پدرش خواهرش را برای مدلینگ به دوبی فرستاده، مراسم عزا را بهم می‌ریزد و بعد هم شرکتی که خواهرش را به دوبی فرستاده زیرورو می‌کند. جواد عزتی را در سه موقعیت جدی خشم و جدل می‌بینیم. یکبار با امیرعلی درگیر می‌شود، یکبار با پدرش و یکبار هم صاحب شرکت. مرگ خواهرش بیشتر از اینکه او را غمگین کند، پرخاشگر کرده و عزتی به‌خوبی توانسته است شرایط چنین کاراکتری را در این موقعیت باورپذیر بسازد.

پیلوت | کارگردان: ابراهیم ابراهیمیان | 1396

70

در فیلم «پیلوت» حواد عزتی درگیر موقعیت عجیبی در برابر مرگ برادرزاده‌اش می‌شود.

داستان فیلم «پیلوت» از جایی آغاز می‌شود که یک پسربچه 10 ساله زیر تیغ جراحی قلب رفته و جانش را از دست داده است. در ادامه پی می‌بریم جراحی با اجازه مادر که دو ماه است از همسر جدا شده، انجام شده بوده و پدر حق شکایت ندارد. با این حال پدر شاکی است و به همین خاطر اجازه نمی‌دهد جنازه در شهر همسرش دفن شود و می‌خواهد جنازه بچه‌اش را با خودش ببرد. او با همدستی برادرش دنبال اجرایی کردن نیت خود است. جواد عزتی در این فیلم نقش عموی بچه را دارد و رفتارش به نحوی است که انگار بیشتر از پدرش ناراحت اوست و می‌خواهد سر از ماجرا در بیاورد. حتی وقتی پدر بچه آرام است مدام او را تحریک می‌کند و دعوا راه می‌اندازد تا خودش را ثابت کند. «پیلوت» جزو فیلم‌های موفق کارنامه عزتی نیست و مواجهه‌اش با مرگ کودک هم مثل سایر فیلم‌ها درخشان از آب درنیامده اما بهرحال می‌توان آن را قابل‌قبول دانست.

منبع: فیلم نیوز

مطالب مرتبط:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا