شیوا خنیاگر متولد خرداد سال ۱۳۴۶ در تهران است. وی گوینده رادیو و بازیگر سریالهای پرطرفدار تلویزیونی مانند ستایش، اغما بوده است.
اگر شما فیلم ستایش را دیده باشید حتما مادر طاها را بخاطر خواهید آورید. شیوا خنیاگر بازیگری بود که این نقش را به خوبی ایفا کرده و توانست با مخاطبان ارتباط خوبی پیدا کند. در ادامه بیشتر با زندگی این بازیگر آشنا میشوید.
بیوگرافی شیوا خنیاگر
شیوا خنیاگر در خردادماه سال ۱۳۴۶ در تهران متولد شده است. مادر شیوا خنیاگر که از مهاجران روس و پدرش گیلانی بود. خانم خنیاگر در سن ۱۹ سالگی مادرش را در یک تصادف از دست داد. پنج شش سال بعد از فوت مادرش، پدر خود را نیز در اثر یک بیماری از دست داد. شیوا یک خواهر، دو برادر دارد و یک پسر به نام علیرضا دارد.
ازدواج
خانم خنیاگر، بعد از ازدواج و تشکیل خانواده و بدنیا آمدن تنها فرزند پسرش علیرضا، تا مدتها کار نکرد. او چند سال بعد از ازدواج، از همسرش جدا شده است. یکی از شایعات منتشر شده در مورد خانوم خنیاگر این است که همسر وی ناصر ممدوح است، در حالی که این خبر اشتباها سالها پیش توسط یک مجله به چاپ رسید است و ناصر ممدوح همسر ایشان نیست.
تحصیلات
او فارغ التحصیل لیسانس ادبیات در سال ۱۳۶۳ است و علاقه زیادی به ادبیات فارسی دارد.
گویندگی در رادیو
شیوا خنیاگر در سال ۱۳۶۶ بعد از گذراندن امتحانات متفرقه از قبیل: متون سنگین فارسی و دادن تستهای پزشکی از جمله تست حنجره، توانست از بین افراد بسیاری که برای گویندگی شرکت کرده بودند، انتخاب و وارد رادیو شود.
بازیگری
شیوا خنیاگر بعد از مدتی، فعالیت در حیطه گویندگی در رادیو را کنار گذاشت و از طریق بچههای رادیو به پوران درخشنده معرفی شد. سپس، در فیلم عبور از غبار در سال ۱۳۶۸ نقش کوچکی را در کنار خسرو شکیبایی بازی کرد.
حذف از سریال ستایش
خانم خنیاگر با انتشار پستی در اینستاگرام اینگونه میگوید: “چه بیرحمانه مرا فقط به خاطر درخواست دستمزد معوّقه، با نوشتن سکانس مرگ، به بازیم در ستایش یک پایان دادند….وگرنه قرار بود همچنان در ستایش دو و همچنین سه در کنار اقای داریوش ارجمند، با نام آتی و به عنوان همسرش حضور داشته باشم… .”
بازیگری یا گویندگی
او میگوید: من کار صدا و گویندگی را ترجیح میدهم، چون قدرت انتخابم در آن بیشتر است، به هر حال وارد دنیای بازیگر هم شده ام و بازیگری جزئی از زندگیم به حساب میآید.
فعالیتهای هنری
شیوا خنیاگر، دوره فیلمنامه نویسی را در سال ۱۳۶۹ آموزش دید و کلاسهای سناریونویسی و فن بیان را نیز در همان حین گذارند و در کلاسهای آقای اسکویی هم برای مدت کمی شرکت کرد.
سریال همسران
شیوا خنیاگر، در زمان ساخت سریال همسران سال ۱۳۷۳ با کارگردان مسعود رسام قرار داد بست و قرار بود به جای خانم مهرانه میهن ترابی ایفای نقش کند، اما بعد از چند روز فیلمبرداری به دلیل اینکه فضای این مجموعه با روحیات او سازگار نبود کار را رها کرد. او با سریال چهره به چهره سال ۱۳۸۷ شناختهتر شد و با ایفای نقش در سریال مرگ تدریجی یک رویا سال ۸۷ و ستایش ۱۳۸۹ به چهره شناخته شدهای تبدیل شد.
محرومیت از بیمه
خانم خنیاگر در یکی از گفتگوهایش میگوید: هنوز به عنوان هنرمندی که نزدیک به ۳۰ سال از فعالیتش میگذرد بیمه هیچ ارگانی نشدهام و این جای تاسف دارد.
علاقه به کتاب و شعر
طبق گفتههای خانم خنیاگر، او به شدت اهل مطالعه است. در منزل کتابخانه دارد و خیلی علاقمند به شعر است. او با سعدی، مولانا، عطار و حافظ زندگی میکند و رمانهای زیادی در طول زندگی اش خوانده است.
شایعه ازدواج با ناصر ممدوح
در بسیاری از سایتها از ناصر ممدوح، بازیگر و دوبلور معروف ایرانی، به عنوان همسر شیوا خنیاگر نام برده میشود. خانم خنیاگر، برای روشن شدن این موضوع عکسی از همسر سابقش را منتشر کرد. او تاکید کرد که این عکس را بخاطر روشن شدن موضوع و رفع سوء تفاهم منتشر کرده است.
در زیر می توانید مصاحبه کوتاه شیوا خنیاگر را بخوانید:
خانم خنیاگر اوضاع و احوال چطور است؟
– اوضاع و احوال که خوب نیست…
چرا؟
– چه بگویم…
این یکی- دو سال اخیر خیلی پر کار نبودید. چرا؟
– من سال گذشته «دلتنگیهای عاشقانه» را با آقای اعظمیان کار کردم. آنجا با آقای محمدرضا فروتن، میترا حجار، خانم تیموریان و… همکاری داشتم. آن کار راهی جشنواره هم شد، اما الان نمیدانم در چه حالی است و از زمان اکران کار هم خبر ندارم. پس از آن دیگر کار نداشتم.
پیشنهادی نداشتید یا فیلمنامهها جذبتان نکرده است؟
– یکی دو تله فیلم پیشنهاد شد که فیلمنامه هایش خوب نبود، نپذیرفتم. البته تعداد پیشنهادهایم هم زیاد نبوده است
یک زمان خیلی پر کار بودید…
– ببینید لابی که همیشه در سینما وجود دارد و حتی در سینمای جهان نیز از سوی دیگر ارتباطات و روابط موجود در سینمای ایران باعث میشود یک عده بسیار پر کار باشند و یک عده فلج شوند و بی کار بنشینند خانه هایشان.
شما هیچ وقت وارد این ارتباطات و روابط مرسوم سینمایی نشده اید و بی کار ماندید؟
– من آدمی نیستم که ارتباطاتم بد باشد. مشکل این است که احساس میکنم این ارتباطات مسموم است. البته خدای ناکرده منظورم آن واژه فاسد نیست. من به هیچ یک از دوستانم توهین نمیکنم. منظورم از مسموم این است که همین که بخواهی وارد این جرگه شوی، باید یکسری مناسبات را پشت سر بگذاری که من اهلش نیستم.
من ارتباط بدی با همکارانم ندارم و نوع ارتباطی که درخور آدمی با خصوصیات من باشد، وجود دارد. شناخت خوبی هم نسبت به همکارانم دارم و دیگران نیز از اخلاق حرفهای من در کار مطلع هستند. من راه دیگری برای ورود به این عرصه بلد نیستم… (می خندد)
کاری از شما در آینده اکران یا پخش نخواهد شد؟
– به غیر از کار آقای اعظمیان، شنیدم فیلم «پسران مهتاب» که هجده-نوزده سال پیش من با آقای مهدی ودادی کار کردم نیز قرار است اکران شود. تلویزیون هم کاری ندارم.
اگر صحبتی مانده در پایان مانده.
– امیدوارم شرایط مساعد باشد تا همه کار کنند. وا… ما نه کلاه کسی را برداشته ایم و نه به کسی ظلم کرده ایم. یک تله فیلم با آقای محسن آقاخان کار کردم که پول من را خوردند و هیچکسی کار نکرد، اما من به خدا کلاهی سر کسی نگذاشتم. دست روی دل من نگذارید که خون است.
– خانه من را ۱۵ اسفند دزد زد کسی کاری نکرد (البته ناگفته نماند عدهای میخواستند کاری کنند که نتوانستند) با خودشان گفتند کار که نمیکند بگذارید پول توی جیبش را هم ببریم تا بمیرد! من خیلی از وضعیت دلخورم… حالا نمیدانم اگر از صحبتهای من برداشت درستی نشود کلی مرا استیضاح میکنند. میگذارند گوشه رینگ و…. البته من کسی نیستم که از این ماجرا ترس و باکی داشته باشم. هیچگاه به کسی باج ندادم و در تمام ۲۸ سال فعالیتم به همه احترام گذاشتم، اما باج ندادم.
شما به غیر از بازیگری فعالیت هنری دیگری که ندارید؟
– نه وا…، ما یک پول توی جیبی داشتیم که خوردیم تمام شد. خانهای کوچک هم داریم که داده ایم اجاره…
منظورم فعالیت هنری، یادم میآید یک زمان فعالیتهایی در عرصه رادیو دو دوبله هم داشتید؟
– الان دارم اقدام میکنم بروم یک جوری وارد عرصه دوبله شوم از طریق سازمان صدای سحر بروم وارد جرگه دوبلورها شوم و از صدایم استفاده کنم، چون چارهای ندارم؛ و رادیو…
– بله من یک زمان گوینده رسمی رادیو تهران بودم (در زمان مدیریت آقای مشایی)، ولی متأسفانه آنقدر دستمزدها پایین بود که تنها هزینه رفت و آمد من میشد به همین دلیل رها کردم. برنامه آینده من فعالیت در عرصه صدا و دوبله است، چون چارهای دیگر ندارم. به دوستان ما سلام برسانید و بگویید اگر همکارانتان جلوی چشم شما نیستند و به یادشان نیستید آنها در جایی به یاد شما هستند.
فیلم های سینمایی
- پانسیون دختران (۱۳۹۳)
- دلتنگیهای عاشقانه (۱۳۹۱)
- بیتابی بیتا (۱۳۹۰)
- یک سطر واقعیت (۱۳۹۰)
- رهاتر از دریا (۱۳۸۹)
- امشب شب مهتابه (۱۳۸۷)
- بیداری (۱۳۸۷)
- چهره به چهره (۱۳۸۷)
- سایه وحشت (۱۳۸۷)
- دوشیزه باران (۱۳۸۶)
- کلاغ پر (۱۳۸۶)
- سوغات فرنگ (۱۳۸۵)
- مقلد شیطان (۱۳۸۵)
- ستارهها ۱: ستاره میشود (۱۳۸۴)
- ازدواج صورتی (۱۳۸۳)
- عروس فراری (۱۳۸۳)
- پسران مهتاب (ارتشی در تاریکی) (۱۳۸۱)
- جایی دیگر (۱۳۸۱)
- چهره (۱۳۷۴)
- فردا روز دیگری است (۱۳۷۴)
- دیوانهوار (۱۳۷۳)
- مجسمه (۱۳۷۱)
- مریم و میتیل (۱۳۷۱)
- شانس زندگی (۱۳۷۰)
- عشق و مرگ (۱۳۶۹)
- عبور از غبار (۱۳۶۸)
مجموعه های تلویزیونی
- تازه وارد (رضا محبی نوری) (1401)
- خوشنام (علیرضا نجف زاده) (1401)
- یاور (سعید سلطانی، اصغر نعیمی) (1400)
- بوم و بانو (سعید سلطانی) (1399)
- وی باران (محمود عظمی) (1398)
- ماه و پلنگ (احمد امینی) (1395)
- قهر و آشتی (علی ژکان) (1393)
- عملیات 125 (مسعود آب پرور) (1391)
- سهمی برای دوست (مسعود اطیابی) (1390)
- آسمان همیشه ابری نیست (سعید عالم زاده) (1389)
- ستایش (سعید سلطانی) (۱۳۸۹-۱۳۹۰)
- اغما (سیروس مقدم ۱۳۸۶)
- پرواز در حباب (سیروس مقدم ۱۳۸۵)
منبع: ستاره